_ خب گیریم خودمم شناختم. یعنی دیگه همه چیز درس میشه.
_من نگفتم همه چیز. ولی مهم ترین اتفاقی که بعد از اون برات میفته این که دیگه حداقلش با خودت مشکلی نداری.
_ خب من با خودم مشکل نداشته باشم دیگه همه مشکلات حل میشه.
_بزرگترین مشکل ما آدما با خودمونه. اگه اونو حل کنیم بقیه مشکلات هم کم کم نا پدید میشن.
_من که با خودم هیچ مشکلی ندارم. هرچی مشکله از بیرونِ. من یه آدم بی نقصیم. من اشرف مخلوقاتم.
_همین اشرف مخلوقات رو چقدر میشناسی ؟
_خب معلومه که خیلی خوب میشناسمش.
_یه مثال بزن.
_مثلن از رنگ بنفش خوشم میاد. غذاهم که همه می دونن عاشق ماکارانیم. از اخلاقمم اگه بخوام بگم، آدمیم که از دروغ خوشم نمیاد. مالِ مردومو نمی خورم. راست میرم راست میام.
_همین. فقط همین قدر خودتو میشناسی؟
_آره دیگه. همین قدر کافیه.
_میدونی چه چیزایی ناراحتت میکنه؟ هدفت چیه؟ چه چیزی خیلی خوشحالت میکنه. وقتی ناراحتی چی حالتو خوب میکنه.
_اینارو که من نباید بدونم. اون کسی که با من برخورد میکنه باید بدونه چیا منو عصبانی مینکه. همون کارا رو نکه. مثلن تو الان میدونی من از سوال پیچ شدن خیلی خوشم نمیاد باید دست برداری.
_کسی که نخواد رو نمیشه به راه آورد.
_آره دقیقن پس دیگه کلن با من کار نداشته باش. من دوست دارم با همه چیز و همه کس مشکل داشته باشم. اصلن اگه مشکل نداشته باشم روزم شب نمیشه.