شما را به خواندن سلسله مقاله های نوشتن درمانی، دعوت می کنم.
در نوشتن درمانی تمرکزمان علاوه بر ذهن، بر روی جسم نیز می باشد.
در مقاله ی قبل، برایت از روح درمانی گفتم.
حالیا، برایت از جسم درمانی حرف به میان می آورم.
هاروکی موراکامی در این باره می گوید:
بیشتر مردم دنیا معتقدند که چون شغل نویسندگی پشت میز نشستن و نوشتن است، نیازی به آمادگی جسمانی ندارد و اگر انگشت توان فشار دادن کلید های صفحه کلید یا برداشتنِ خودکار را داشته باشد کافی است. گمان می کنند نویسنده ها زندگی ناسالمی دارند و انسان هایی منزوی و غیر اجتماعی هستند و به همین دلیل، صحبت درباره ی سلامتی و آمادگی جسمانی آنها محلی از اعراب ندارد. این طرز فکر بین مردم مانده و ریشه دوانده است.
من نیز با چنین تفکری نوشتن را که آغاز کردم، دیگر کار با جسم را به طور کلی فراموش کردم. روز به روز بدنم پرورده تر از دیروز می شد. از طرفی هم در نوشتن کمی لنگ می زدم. نمی دانستم ایراد کار از کجاست و مدام به ذهنم فشار می آوردم تا بلکه چیزی از آن تراوش کند.
تا اینکه بعد از مدت ها دوباره پیاده روی را از سر گرفتم. پیاده روی ذهنم را باز می کرد. با هر قدم بر داشتن، ذهنم هم به جلو حرکت می کرد. حالا هر دو ی آنها در کنار هم گام بر می داشتند.
جسم و ذهن اگر در کنار هم رشد کنند، تو به نتیجه ی دلخواهت خواهی رسید. حالیا عده ای هم هستند که تنها به سلامت جسم می اندیشند و ذهن را بی خیال شده اند.
این را هم اضافه کنم، پژوهش های اخیر نشان داده است که شما با فعالیت های جسمانی، باعث رویش چشم گیری از نورون های هیپوکامپ در مغز می شوید.
( برای دریافت اطلاعات بیشتر از هیپوکامپ، بر روی این کلمه ضربه بزنید.) به طور کلی، مرکز یادگیری مغز است.
دوست من، این را بدان این دو در کنار هم کامل می شوند، نمی شود یکی را بگیری و آن یکی را بی خیال شوی.
از حالا به بعد برنامه ای برای خود در نظر بگیر و کاری کن که هر دو ی آنها در یک راستا در حرکت باشند. هر دو که هم مسیر شدند، تو نیز با آنها همراه خواهی شد. آن زمان است که دیگر نمی توانی جلوی تراوشات ذهنت را بگیری. همه چیز برایت همانی خواهد شد که می خواهی.
باید برای رسیدن به این مرحله اندکی وقت بگذاری.