جملات زیر را به شیوه های متعددی شنیده ای و یا شاید هم در کتابی آنها را خوانده باشی:
تو با کلامت سنجیده می شوی.
گاوِ هفت من شیرده، نباش.
آیا به این قدرت پی برده ای؟
میدانی آن چیزی که دریافت می کنی، همانی است که بر زبان می آوری؟
این جمله برای من بیانگر این است که تو هرچقدر هم که در ذهنت سعی کنی آدم بهتری باشی، اما د ر کلامت چیزی دیگر باشی، همان، چیزی دیگرر ا به سمت خود جذب خواهی کرد. پس برای تغییر در واکنش های اطرافت باید کنش هایت را تغییر دهی.
اول کلامت را تغیر بده تا آن وقت دنیایت تغییر کند.
یکی از راه هایی که می توانی با استفاده از آن کلامت را تغییر دهی، نوشتن است.
برگه ای را آماده کن و در آن از چیز هایی بنویس که دائمن وردِ زبانت می چرخند.
به طورِ مثال،
خودِ من برای مدتی بر حسب عادت بعد از هر اتفاق کوچکی می گفتم: ای بدبختی.
خب مسلم است چیزی که در یافت می کردم هم، همان بدبختی بود.
زمانی که آمدم و کلمه ی خوشبختی را جایگزین آن کردم، همه چیز تغییر کرد. تو نیز تکه کلام هایت را بنویس و برای تک تک آنها جایگزینی بیاور.
نتایج این تمرین
گاهی اوقات ممکن است که بر حسب ناخود آگاه، تکه کلام هایی را از اطرافیانت گرفته باشی، این کار به تو کمک می کند تا بتوانی از عمیق ترین حرف هایت هم خبر دار شوی.
خبر خوش این است:
زبانت که تغییر کرد، ذهنت هم در کنارش تغییر می کند.
کار بر روی ذهن کاریست دشوار و طولانی، با این روش می توانی حصول نتایجت را سریع تر دریافت کنی.
ذهن نیمه هشیار، حس شوخ طبعی ندارد؛ و مردم اغلب با شوخی هایشان تجربه هایی ناخوشایند برای خود می آفرینند.
فلورانس اسکاویل شین