تحول در زندگی با آشنایی تو با خودت

غاز های وحشی

ماری الیور در غازهای وحشی این  چنین می گوید:

مجبور نیستی خوب باشی.

مجبور نیستی کیلومتر ها روی زانوانت در میانِ بیابانِ پشیمانی گام برداری.

فقط باید بگذاری آن  موجود دل رحم درون  تو  دوست بدارد، آنچه را  دوست  دارد. برایم  از یاس و نا امیدی ات بگو تا  من  ا ز خودم  برایت بگویم.

در همان  حالی که  جهان  ادامه  می یابد.

در همان حالی که  خورشید و  قطرات  شفاف باران  از میانِ  چشم  انداز ها می گذرند، بر فراز مرغزار ها و  جنگل های عمیق، از میان  کوه ها  و  رود خانه  ها.

در همان  حالی که  غاز های وحشی  مغرورانه  د ر آسمان آبی، باز هم  قصد بازگشت به  خانه  می کنند.

هر آن که  هستی، هر قدر تنها باشی، جهان خودش را به پندار و  آروزهایت تقدیم  خواهد کرد و  تو  را همچون  غاز های وحشی فرا خواهد خواند و  به  نحوی هیجان  انگیز بار ها  و  بار ها  جایگاهت را  در تبارِ مخلوقات  آشکار خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

به اشتراک بگذار
پست های مرتبط

باز باران…

باران…  عالمی بودنت را نظاره گر است! چه در خود نهفته داری؟ که هر رهگذری را محصور خودت کرده ای ورای آمدنت که برکت آفرین

ادامه مطلب »

قلب آب

  قبل از شروع مقاله، تو را  به شنیدن مراقبه ای در باره این نعمت بزرگ دعوت می نمایم.   ((با گوش جان بشنو و

ادامه مطلب »
جنبش رد پای نشانه
تربیت می شویم برای روان شدن زندگی به واسطه اعتماد به نیروی هدایت گر
شکر گزاری عمیق
با تمرکز بر یک نعمت
قلب نعمات