نقطه عطف

راهی که شما را به آن دعوت می کنم راهی است که خودم کاملا برنامه ریزی شده توسط نشانه ها بدان هدایت شدم . و می توان گفت نقطه عطف زندگی من شد .

قبل از اینکه راهم را پیدا کنم ،اوضاع زندگی جالب نداشتم ، روابطم که چنگی به دل نمی زد و احساس خوبی از زندگی مشترکم نداشتم ، خیلی زود عصبی می شدم ، شخصیتی کاملا متعصب به عقایدم ، فردی اهل مذاکره و مشاجره . در زمینه مالی هم ما همیشه بدهکار بودیم ، برای خرید هر چیزی می بایست کلی زمان صرف می شد تا آن نیاز براورده شود و در کل اوضاع جالبی نبود .

در یکی از جلسات کاری که به صورت اینترنتی انجام می دادم، من با کتاب صوتی معجزه شکر گذاری آشنا شدم.
در ابتدای راه  خیلی جدی نمی گرفتم . فایل ها را گوش می دادم ، ولی دست و پا شکسته تمریناتش رو انجام می دادم ، در همان ابتدای راه متوجه حس و حال عجیب این فضا شدم . هر روزی که به انجام تمرینات مشغول بودم ، آن روز برایم یک روز متفاوت بود . در همان روزها بود که تصمیم گرفتم شکرگزاری را جز عادات روزانه خود بکنم و از همان زمان معجزات را یکی پس از دیگری در زندگی ام می دیدم .
در همین روزهای معجزه آسا بود که متوجه شدم من چقدر ثروتمند بودم و اینقدر گلایمند از کمبود ها ، تازه فهمیدم مشکل اصلی زندگی من ندیدن موهبتهای بیشمار زندگیم است ، اینکه چقدر زندگی دلچسب خواهد بود وقتی از هرچیزی که در حال حاضر داری لذت ببری و بابت آن شکر گزار باشی و با تمام وجود درک کردم که فزونی در این راه نهفته است.متوجه شدم همین داده هایی که دارم نقش پر رنگی در زندگی ام دارند که به دلیل روزمرگی متوجه اش نبودم ، به این دلیل که آنها را جز لاینفک زندگی ام می دیدم ، در صورتیکه می توانست نباشد.
متوجه شدم واقعیت زندگی من شاید رویای افرادی است که از همین موهبتهای به ظاهر عادی محروم اند و این موضوع را وقتی بیشتر درک کردم که “مستند کوله بر” را دیدم و چقدر شکر گذار خداوندم شدم که من را متوجه داشته هایم کرد، و از همان روزها زندگی من رنگ و بویی دیگری به خود گرفت

من متوجه شدم ما در جریانی از نعمت و ثروت زندگی میکنیم و خودمان غافلیم،نعمت هایی که زندگی را نسبت به گذشتگانمان چندین برابر راحت تر و لذت بخش تر کرده، موهبت های طبیعی که نبودشان نقص در بودن ما ایجاد می کند  و دقیقا همین غفلت دلیلی است بر احساس فقر ما. به همین دلیل است که زندگیمان سرشار از دغدغه شده ، دغدغه گوشت و مرغ و تخم مرغ ، دغدغه داشتن پول بیشتر ، دغدغه زندگی بهتر .

ما داریم زندگی را برای زندگی از دست میدهیم!!!
من متوجه شدم زمانی موهبت های بیشتر وارد زندگی ام می شود که از آنچه دارم لذت ببرم ، قدردان داشته هایم باشم ،همانطور که در رابطه ای با فرد دیگر وقتی قدردان هستیم ، فرد مقابل دفعات بعد با شوق بیشتری برای ما گام برمی دارد.
فهمیدم زندگی بهتر داشتن احساس بهتر داشتن است.
بعد از رسیدن به این آگاهی بود که تصمیم به جدی پیش گرفتن تمرینات و مکتوب کردن نعماتم به صورت روزانه گرفتم . به طوریکه صفحه ها پر می شد از شکر گذاری تنها یک روز . من این قانون را درک بودم که مکتوب کردن به تنهایی کافی نیست و من باید احساس شکر گزاری را عمیقا در وجودم حس کنم.
روزگار روی خوشش را به من نشان داده بود ، هر تجربه ای من را به وجد می آورد و روابطم روز به روز رشد میکرد ، تنها به این دلیل که نگاه من به زندگی ام متفاوت شده بود ، من یک انسان دیگری شده بودم ، چون متوجه شدم  من هستم که خالق زندگی خودم هستم ، من هستم که اتفاقات زندگی ام را رقم می زنم و دانشی که امروز بدان رسیدم را در ابتدا مدیون لطف خدا به من و بعد دستی از دستان خدا ” استاد عباس منش بزرگوار “که دید تازه ای از خودم وجهان اطرافم به من داد.
تمام زمانم شده بود کار روی بهبود شخصی خودم جهان هم به همان اندازه به تغییرات وجودی من پاسخ می داد. زندگی من در تمامی ابعاد در حال دگرگونی بود،نشانه ها برایم واضحتر از همیشه بود
حسی از درون گرفتم که چرا افراد بیشتری را با این راه معجزه آسا آشنا نکنم ، چرا این موهبت را با تعدادبیشتری از افراد شریک نشوم ، افرادی که عمیقا خواهان تغییر در زندگیشان هستند ولی تا به حال موفق به این کار نشدند به شیوه کاملا عملی به این راه دعوتشان بکنم.
شناخت خود و دنیای درون ، شکرگذاری وجودی ، طوری که سلول به سلول بدنت با احساسات حاصل از آن برانگیخته شود و حس قدردانی از داشته هایت را در جای جای زندگی ات ببینی مثل مغناطیسی عمل میکند که با مکش قوی نعمت و ثروت، روابط عالی ، شادی و آرامش بیشتری را وارد زندگی ات می کند ، همانطور که وارد زندگی من کرده.