تحول در زندگی با آشنایی تو با خودت

همنشینی با دیـــوار

چقدر تجربه دلچسبی بود همنشینی با دیوار.

تمرینی از سمت یکی از دستان خدا وند.فردی که هم آموزش میبیند و هم آموزش می‌دهد.
به طور اتفاقی(هدایتی) دیروز متوجه لایوی از استاد شاهین کلانتری شدم. ایشان یک کتاب از فردی هدیه می‌گیرند و متوجه تمرینات با ارزشش می‌شوند. و این ارزش رو با افراد مشتاق پیجشان به اشتراک می‌گذارند.
اسم کتاب شیوه مارینا آبرامویچ بود.
می توانید با کلیک روی اسم بالا درباره ایشان بیشتر بدانید. فردی به معنای واقعی هنرمند ومیشود گفت با این کتاب، شخصیت خودشان را بیشتر نمایان می‌کنند.
خب برویم سراغ درون مایه مطلب.
در  لایو یکی از تمرینات این کتاب رو استاد به عنوان تمرین به اعضا داد؛ تمرین از این قرار بود:
“یک ساعت رو به روی دیوار بنشین”
برایم هم عجیب و هم جالب آمد.
بعد از لایو به تمرین نشستم وحالا این تجربه شیرین را با شما به اشتراک می‌گذارم.

[ روبه روی دیوارم، چند لحظه ای به دیوار خیره شدم. لکه های دیوار بیش از هر زمان دیگری خودنمایی می‌کنند یادم باشد برای تمیزی اش حتما وقت بگذارم. لحظه ها همینطور می‌گذشت و من تقریبا از نگاه کردن به دیوار چشمانم سنگین شده بود.
کمی جابه‌جا شدم حال با دقت بیشتری تماشا کردم، چقدر زمان دیر می‌گذرد. لحظه ها به سکوت می‌گذشت. همین سکوت من را به فکر فرو برد، چه هیبتی دارد این دیوار. درعین استواری و محکمی، سراسر سکوت است. 
دوست دارم لمسش کنم. به دیوار نزدیک شدم، چه حس عجیبی دارد این دیوار گچی! لمس دیوار برایم مثل لمس کردن برگ گلهایم بود. آرامشی تمام وجودم را فرا گرفت.به نوازشش ادامه دادم. سرم را نزدیکش کردم. حس نزدیکی کردم با این جسم سنگی.
چرا هیچ وقت متوجه اش نبودم. به آغوش کشیدمش و خداوندم را که حالا نزدیک تر حسش می‌کردم از اعماق وجودم شکر کردم. چطور می شود که ما این نعمت های به این بزرگی را نمی بینیم و در کمبودهایمان غرق می شویم.
به راستی که دیوار چه نعمتی است.
به سر جایم برگشتم
حال سکوت عجیبی درون مرا فرا گرفت، سکوتی از جنس سکوت، سکوتی از جنس آرامش، سکوتی از جنس آگاهی.
آگاه شدن از آنکه می‌توان با خدمت به خلق صحبت کرد نه صرفا حرافی کردن.
دیوار با هیبت و شکوهش بزرگترین خدمت که همان امنیت است را به ما می کند

دیوار ساکت است، اما ذهن من این سکوت را می‌شکند.
می‌خواهد وارد گفت و گو شود و از او راز این سکوت را بخواهد
دیوار اما همچنان ساکت است؛
اما با همان زبان بی زبانیش به ذهن کنجکاو من پاسخ می‌دهد!
من چنانم که اگر تو قلمی به دست بگیری و سراسر من را سیاه و کبود کنی، باز هم از من عکس العملی نخواهی دید.
من می‌گذارم هر کاری که مایلید انجام بدهید، روی من قاب عکس نصب کنید. اجازه می دهم با تخت و کمد خود صورت من را بپوشانید.
حتی وقتی عصبانی هستید بر من بکوبید و یا هر شی ای را به سویم پرتاب کنید، ولی باز هم من سکوت اختیار میکنم. گاهی شما برای از بین بردن من دست به کلنگ هم می‌شوید ولی میبینی که من مانعتان نمی‌شوم.
شما هر کاری می کنید به خود می‌کنید!
تو اگر از روی محبت من را نوازش کردی آرامش رانصیب خودت کردی. زمانی که عصبانی هستی و روی من خالی میکنی هم خشم رانصیب خودت می‌کنی و زمانی که دست به کلنگ میزنی برای باز سازی، گویی در حال بازسازی خودت هستی. 👌
کار من خدمت به توست. من تکیه گاه محکمی هستم زمان خستگی ات. مأمنی امن هستم زمان پناه آوردنت از شلوغی های روزی پرکار.من هستم که امنیت کامل خانه تو در گرو سخت بودن من است.
اگر زرنگ باشی شیوه مرا پیش می‌گیری.
سکوت گاهی بهترین هدیه است]
بیایید سکوت را بیشتر تجربه کنیم

سعی کن این تمرین را تو هم برای یک بار که شده انجام بدهی، ذهنت به این تجربه شیرین محتاج است، باور کن. و اگر تجربه کردی، این تجربه شیرین و درسهایش را با ما به اشتراک بگذار 💜

3 پاسخ

  1. بنام الله مهربان
    سلام و درود فراوان خدمت دوست با عشقم خانم کهوند مهربان
    الان که این پیامو دریافت کردم ساعت۵صبح است نمیدونم حکمتش چی بود ولی مطمعنم که چیزی جز نشانه برای هدایت من به سمت کمال نیست
    آخ که چقد این پیامتون دلنشین و سرشار از اگاهی بود انقد این پیام بهم حس خوب داد که توصیف حالو احساسم برام مقدور نیست یعنی نمیدونم از کجا بگم چجوری این حالو احساس قشنگو باهاتون درمیان بزارم که چیزی از قلم نیفته
    با خوندن این پیام به اولین نکته ای که پی بردم این بود که ما انسان ها چقد از نعمتهای بزرگ خدا غافل بودیم
    یه دیوار که ما درکمون ازش فقط تیکه ای خاکو سنگ بود در حالی که همین خاکو سنگ سرشار از صبرو سخاوت و گزشت بوده همین دیوار زمانی که ما با تیشه و کلنگ بهش ضربه وارد میکنیم اون تحمل میکنه اعتراضی نمیکنه تا من انسان بتونم ازش به عنوان تکیه گاه سرپناه استفاده کنم تا اسایش داشته باشم ولی منه انسان که هم جان دارمو هم روح با کوچکترین حرف فقط حرف رنجش میگیرم کینه میگیرم متنفر میشم حتی بعضی اوقات دست به انتقامم میزنم
    این پیام به من یاداوری کرد که خداوند زرگ از روح خودش به تو دمیده تورک اشرف مخلوقاتش خطاب کرد چطور میتونم انقد غافل باشمو نعمتهای با ارزش خدارو که تک به تکشون سرشار از نشانه برای لذت بردن من از جهان هستی هستو نبینم
    پس با دریافت این پیام به این درک رسیدم که من یه انسانم جان دارمو روح میتونم مثل این دیوار که نه جان داره نه روح با گزشتو صبور و مهربون باشم و لایق بندگی خدا باشم
    شکر و سپاس خدایی را که پرستش فقط لایق اوست
    خانم کهوند مهربون یکبار دیگه به سهم خودم بهتون تبریک میگم بابت این اگاهی های نابی که خداوند متعال در اختیارتون میزاره و ازتون سپاس گزارم که بی چشم داشت با عشق در اختیار منو امثال منه غافل میزارید و دید مارو هم به نعمتهای بیکران پرودگار بازو بازتر میکنید
    الهی شکرت بخاطر هدایت و حمایتات
    الهی شکرت برای وجود دوستان با عشق و مثبت اندیش چون خانم کهوند
    🙏🙏🙏

    1. این خودش یک آگاهی نابی بود که به دستم رسوندی تو دوست نازنینم🙏

      چقدر قشنگ این مسئله رو بازترش کردی.
      آره واقعا چقدر تفاوت هست بین من انسان و اجرام مختلفی که در اطراف ماست. اجرامی که تعبیه شدن که در خدمت ما باشن و وظیفه شون رو به بهترین وجه ممکن انجام بدن.و البته که به بهترین وجه در حال خدمت رسانی به نوع بشر هستن. حتی عقرب یا گرگی که اقتضای طبیعتشون درندگی هست دارن وظیفه شون رو به بهترین وجه ممکن انجام میدن. و حال انسان. انسانی که جانشین خدا بر زمینِ. انسانی که لایق این جایگاه هست که در این جایگاه قرار گرفته، انسانی که زمینه اش رو داره که به بالاترین درجه انسانی برسه. این انسان متمایز از هر موجود و اجرامی هست. این انسان بزرگ ترین هدیه ای که بهش داده شده”قدرت اختیار ” هست، موهبتی که به غیر انسان داده نشده این موجود محدود نیست. این آفریده انتخاب های فراوان داره. این آفریده اشرف مخلوقاتِ،اشرف هستن بر هر چه خلق شده. دیگه انتخاب با اونه که به کدامین راه بره. البته که هر چه انتخاب کنه با دیده جان جهان بهش پاسخ میده. فرق نمیکنه به غلط یا درست به هر راهی که بری اون راه برای تو باز میشه، تو به چه میل داری؟ راه خطا یا راه مستقیم.
      ولی اگه با همین اختیاری که بهت داده شده ازش هدایت بخوای، اون وقته که معجزات یکی پس از دیگری راهی زندگی ات میشه.
      دیگه نگران نیستی چون نوری از آگاهی رو به قلبت سرازیر میکنه که همچون آبی بر آتش تو رو صبور میکنه. آرامشی وجودت رو فرا میگیره که بهترین تصمیات رو میگیری.
      مچکرم از شما مژگان نازنین که بانی جاری شدن این آگاهی ها شدی 💚

دیدگاهتان را بنویسید

به اشتراک بگذار
پست های مرتبط

جسم درمانی

شما را به خواندن سلسله مقاله های نوشتن درمانی، دعوت می کنم. در نوشتن درمانی تمرکزمان علاوه بر ذهن، بر روی جسم نیز می باشد.

ادامه مطلب »
جنبش رد پای نشانه
تربیت می شویم برای روان شدن زندگی به واسطه اعتماد به نیروی هدایت گر
شکر گزاری عمیق
با تمرکز بر یک نعمت
قلب نعمات