فایل صوتی
چگونه روزمان را شروع کنیم؟
قبل از هر چیزی می خواهم برایت از یک نقل قول حرف به میان آورم:
برای ساختن خویشتن، در ابتدا باید روزت را بسازی.
این جمله همیشه ذهنم را به خود مشغول می کرد. چگونه می شود آدمی با ساختن روزش، خویشتنش را بسازد؟
این دو چه ارتباطی با یک دیگر دارند؟
این سوالات ذهنم را بر آشفته بود تا اینکه با کتاب راه هنر مند اثر جولیا کامرون آشنا شدم. ابتدای راه بودم. وابتدای راه که باشی از همه ی راه ها برای پیدا کردن جواب مسئله ات مدد می جویی.
جولیا کامرون در این کتاب از صفحات صبحگاهی پرده برداشته است. تا قبل از آن هیچ توجهی به ساعت های ابتدایی روز نداشتم. گاهی با یک خبر بد از شبکه های اجتماعی، گاهی با صدای ناله های مرد نان خشکی فروش، گاهی هم با آشفتگی یک خواب نامتعارف روزم را آغاز می کردم.
کم پیش می آمد که روزم را خیلی خوب شروع کنم. از خرابی همه چیز ناله سر می دادم، غافل از آنکه علت همه ی آن خرابی ها خودم بودم.
منتها همه ی این خرابی ها، قبل از آشنایی با صفحات صبحگاهی بود. بعد از آشنایی با این صفحات، همه ی آن ها ترمیم شدند. دیگر بعد از بیدار شدن اولین کاری که انجام می دادم، چک کردن تلفن همراهم نبود، نوشتنِ هر آنچه که ذهنم را بر آشفته کرده بود، بود.
نوشتن هر آنچه که مرا از خویشتن دور می کرد، باعث نزدیکی عجیبی به خودم می شد. سالها بود به انتظار این نزدیکی بودم و حالا با نوشتن این صفحات به آن رسیده بودم. حالا درک می کردم که چگونه میشود با ساختن روز، خویشتن را ساخت.
بعد از آن که صفحات صبحگاهی را وارد روتین صبحگاهی ام کردم، دیگر بدون هدف روز، برایم آغاز نمی شد. حالا همه چیز رنگ و بویِ دیگری به خود گرفته بود. بعد از آن به دنبال راه هایی بودم که باعث می شدند روزم را به خوبی آغاز کنم.
تا به حال به این نکته توجه کرده اید که آدم از هرچیزی خوشش بیاید، سرش می آید. از آنجا که دغدغه ی اصلی ام، شروعی خوب برای روز بود، به روش های دیگری برای شروع آن روی آوردم. علاوه بر این صفحات، روزم را با مراقبه آغازیدم.
هر دو این کارها مرا به خلوتی با خود دعوت می کنند. یک نفر مرا خالی و دیگری مرا پر می کرد. این دو برایم تکمیل کننده یک روز زیبا شده بودند.
حال تو را به شنیدن این پاکدست دعوت می کنم. این مراقبه برای تو آماده شده است تا روزت را تبدیل به بهترین روز از روزهای زندگی ات کنی.