روز فوق العاده ای بود
در این روز نشانه ها پررنگ تر از هر زمان دیگری مقابل چشمانم ظاهر می شدند شاید به این دلیل که توجه من بیش از هر چیز دیگری بر روی نشانه ها متمرکز بودم
در انتهای روز،زمان یادآوری، کیف می کردم از بزرگی و عظمت خدایی که آگاه است به تک تک مواردی که از ذهن ما گذر می کند.
در همین ابتدا متوجه شدم در هر پیشامدی می توان انرژی ای که ما را فرا گرفته را احساس کرد، به این دلیل که انرژی همیشه هست.
اما تنها زمانی دریافتش می کنی که آگاه باشی!
نشانۀ اولی که دریافت کردم در روابط بود.
یادت می آید در فایل معرفی این جنبش گفتم خدا کارها را برایمان انجام می دهد؟!
امروز به وضوح دیدم که خدا در جای جای زندگی ام نفوذ دارد، به شرط آنکه من دستانش را باز بگذارم.
و اما نشانۀ امروز و اولین نشانه:
یکی از آشنایان صبح قبل از اینکه آقا از منزل بیرون برود با ایشان تماس گرفت و از مشکلی که در منزل با خانم خونه برایش پیش آمده بود و در باب درد و دل شروع به گلایه و مسائلی رو بازگو کرد بعد از تماس آقا از من به خاطر در حاشیه نبودنم بی نهایت تشکر کرد و حتی قول داد که خودش هم کمتر وارد حاشیه های خانوادگی بشود.
و اما برای چه می گویم خدا در این مورد کارها را برایم روان تر کرد!
از آنجایی که به این نتیجه رسیدم که دیگران آیینه تمام نمای من اند و هر برخورد آن ها نشات گرفته از درون من است به همین خاطر تمام سعی ام این است روی خود متمرکز باشم و تا جای ممکن از اتفاقات و حتی برخورد دیگران درس بگیرم و این خواسته قلبی را دارم دیگران را به این سمت سوق بدهم که از حاشیه به دور و تمرکزشان بر اعمال خود باشد.
از طرفی می دانم تا کسی آماده نباشد در این مدار قرار نمی گیرد و همین کار هم(هدایت بدون درخواست ) من را وارد حاشیه زندگی دیگران می کند.
اما در این اتفاق خیلی زیبا خداوند توسط یکی از دوستان آقا در قاب یک تجربۀ ملموس که تاثیرگزاری اش بیش از صحبت است این پیام را به آقا داد.
و من ایمان دارم که این تجربه علاوه بر اینکه در آرامش خانۀ من تاثیری شگرف دارد، رابطمان را نیز زیباتر خواهد کرد.
و بابت این نشانه پروردگار را بی نهایت سپاسگزارم.
نشانۀ دوم:
امروز به من در قاب فایل آموزشی نشان داده شد که سرمایۀ اصلی من چیست و همین مورد اعتماد به نفس بالایی در من ایجاد کرد.
من متوجه شدم سرمایۀ اصلی من انگیزه ای است که من برای رشد دارم،
امیدی است که برای ادامه دادن با وجود چندین بار شروعِ از صفر،
سرمایۀ من اشتیاقم است برای یادگیری در زمینۀ مورد علاقه ام، از زبان هر فردی که در این زمینه من را به آگاهی بیشتر می رساند.
من در این نشانه بیشتر مصمم شدم که با انرژی بیشتری ادامه بدهم.
خداوند در قاب این نشانه به من گفت تمام سرمایه هایی که لازم دارم در وجودم دارم.
و دقیقا نشانه ای را به من داد که احتیاج داشتم و آن درستی راهی ست که در آن فعالیت دارم.
حتی در قاب همین نشانه، من شاهد هم فرکانسی جالبی شدم.
دقت کردی وقتی دنبال یک رنگ و یا نوع خاصی از وسیله ای هستی خیلی بیشتر در مغازه ها، منزل فردی، حتی در خیابان شاهدش هستی.دقیقا از این جنس اتفاق برایم به وفور پیش می آید.
من در حال حاضر در حال مطالعه بر روی ثروت هستم و چون در این فرکانس قرار گرفته ام، هر بار آگاهی هایی از این جنس را دریافت می کنم.
امروز متوجه شدم یکی از مهم ترین اِلِمان های ثروت، کار کردن روی سرمایه های درونی است
من در قاب یک اتفاق دو نشانه دریافت کردم، یکی مرا با ارزش های خود آشنا کرد و دیگری به من گفت تو در هر مسیری باشی یاری رسانت خواهم بود، هر مسیری!
نشانۀ سوم و چهارم
وقتی با فاطمه جان دربارۀ چرایی محتوای فیلم هایی که اساس آنها ایجاد ترس و وحشت در دل بیننده است و هیجانی مخرب را در وجود ما ایجاد می کند صحبت می کردم و او را تشویق می کردم به نوشتن نمایشنامه و فیلم نامه هایی که آگاهی دهنده باشند، نمیدانستم که دقیقا نیم ساعت بعد، از زبان اکهارت دلیل تولید این دست ویدئو ها را دریافت می کنم و بعد از صحبت هایش، با نویسنده ای که در حوزۀ فیلم نامه نویسی فعالیت دارد وارد مکالمه می شود
و این نشانه در من این ایمان را بارها و بارها تقویت کرد که
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما
و این باور که من تنها نیستم زمانی برایم رنگین تر شد که اطلاعاتی در رابطه با مرگ عزیز از دست رفته را زمانی دریافت کردم که در تلاش برای راهی برای تسکین آشنایی بودم ولی نمی دانستم چگونه؟
متوجه شدم که سوگواری با پذیرش مرگ فرد و حتی اشک ریختن در غم از دست دادن با پذیرش این احساس هیچ اشکالی که ندارد که در پس این غم در صورت آگاهی آرامش درونی نهفته است.
زمانی که بدانیم، ما مسافریم که مرکبمان تغییر یافته و جاودانگی اصل ماست.
نشانۀ پنجم:
مدتی برای قسمتی از سایت، طراح سایتم قرار است امکاناتی را بیافزاید، که این اتفاق به درازا کشیده شده، خبری از ایشان نیست. از آنجایی که می دانم رفتار هر فردی انعکاسی از من است، سعی دارم با این قسمت از وجودم به صلح رسیده و روی خود کار کنم ( زمانی که به نتیجۀ مطلوب رسیدم دراین مورد صحبت خواهیم داشت).
در این میان آقا از من در رابطه با رو به روال افتادن همین اتفاق مکانی را معرفی کرد که می توانم به راحتی کارم را به انجام برسانم! و این اتفاق زمانی افتاد که من این جریان را رها کرده بودم و مطمئن بودم در زمان مناسب به انجام می رسد و فقط باید تمرکزم را به جای عصبانیت از فردی که کارها را به تعویق می اندازد بر روی همین خصوصیت در خودم و به صلح رسیدن در همین وجۀ شخصیتی بگذارم، جهان بقیۀ کارها را به انجام می رساند. همین هم شد و کارها در پروسۀ انجام است به لطف پروردگار .
این نشانه به من آموخت:
شروع کن یک قدم با تو
تمام راه های مانده اش با من…
زیبایی اش در این بود که به من متکی به خود بودن را نیز آموخت که انگیزه ای شد برای افزایش توانایی هایم در زمینه هایی که به آن وابسته ام.
نشانۀ ششم :
نشانه هایی از رشد خود را در زمینۀ سبک شخصی زمانی دیدم که امانتداری ام در انجام امور امروز عزیزی با عشق انجام می شد به صورتی که تمامی کارتهای ایشان برای انجام کارهایش در اختیار من است، دریغ از ریالی کم و زیاد شدن. و دلیل اش داشتن سبکی شخصی است که سعی در پایبندی به آن را، در همۀ زمینه های زندگی ام دارم.
نشانۀ هفتم
در این نشانه متوجه متوقع بودن و شرک نهان خود شدم!
به دلیل لطف هایی که به فردی داشتم از او در دل توقع داشتم که کاری را برایم انجام بدهد و این مدتی است که در ذهنم موجه شده که برای او انجام کار سخت نیست. امروز که در مکالمه با ایشان بودم، برای بار دیگر این درخواست در ذهن من جان گرفت و در همان لحظه بود که متوجه شرکی( چشم به غیر خدا داشتن ) نهان در وجود خود شدم، در جایی که به پیمان موحدی خود می بالیدم.
این نشانه آمد تا به من بگوید از غیر خواستن به این دلیل خلاف قوانین است که قدرت را از خداوند که منبع قدرت است، از کسی که به ما و خواسته های ما آگاه تر است می گیریم و آن را به بنده ای می دهیم که همان پروردگار اجابت کنندۀ نیازهایش است.
تو در امروز چه نشانه هایی را یافتی ؟